روز شمار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / هجدهم مرداد ۱۳۵۸ شماره 384
🇮🇷 سپاه در گذر انقلاب 📎 شماره: سیصد و هشتاد و چهار 🔸تاریخ صدور: هجدهم مرداد ۱۳۵۸ نوع مطلب: پیام ◻️ بیانیه ◻️ اطلاعیه ◻️ مصاحبه ◻️ خبر ◻️ اطلاعیه، بیانیه و …، مشترک ◻️ دیگر موارد: مقاله تحلیلی- توصیفی و نامه ✳️موضوع: مسئولیت پذیری پاسداران و دغدغه های مردم آگاه ایران اسلامی ✍️امضا: […]
🇮🇷
سپاه در گذر انقلاب
📎 شماره: سیصد و هشتاد و چهار
🔸تاریخ صدور: هجدهم مرداد ۱۳۵۸
نوع مطلب: پیام ◻️ بیانیه ◻️ اطلاعیه ◻️ مصاحبه ◻️ خبر ◻️ اطلاعیه، بیانیه و …، مشترک ◻️ دیگر موارد: مقاله تحلیلی- توصیفی و نامه
✳️موضوع: مسئولیت پذیری پاسداران و دغدغه های مردم آگاه ایران اسلامی
✍️امضا: هفته نامه -پاسداران از میان نامه های خوانندگان
✏️از میان نامه ها
فرایند رشد یابنده تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچون جنینی خُرد که در رحمی نطفه میبندد آغاز راه کرد.
این اراده لایزال حق بود که در تکاپوی بندگان تبلور مییافت و این گونه روز به روز سپاه پاسداران انقلاب رشد کرد و پا گرفت.
روز نخست که شروع کردیم ما چند تنی ناتوان و عاشقانی پرشور بودیم و دستانی خالی و سفرهای فقیر… اما سرمایهٔ جاودانه مان عشق و ایمان بی پایانمان بود نسبت به پیروزی انقلاب و نمیدانم چه شده بود که خداوند میان این همه بندگان ما را رهین منت خود کرد و دغدغه این مهم را در دلمان جای گذاشت هر چه بود ابتلایی بود و آزمایشی و از همان روز اول میدانستیم که در مقابل نقادیها و ارزیابیهای ملایک خداوند و بندگان او واقع خواهیم شد و شکر که در دل نفاقی نداشتیم تا در ابتلا و امتحان ها سیه روی بشویم.
سپاه پاسداران و به دنبالش نشریه» «پاسداران به فرایند تکاملی خویش ادامه داد و به رغم دشمنی ها و کینه ورزی ها و کارشکنی ها و نابسامانی ها با نبود امکانات آغاز به کار کردیم و امروز بی هیچ تکبر و نخوتی از پیروزیمان خوشوقتیم که ستون جدیدی را اینجا افتتاح کنیم.
با نام: « از میان نامه ها»
از این پس به مدد خداوند قصد آن داریم که مقالات اشعار و انتقادات شما برادران پاسدار را در این ستون منعکس کنیم و بدین روش پیوندمان را با هم مستحکم تر گردانیم.
ربَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَإِلَيْكَ أَيْنا وَإِلَيْكَ المصير سوره ممتحنه، آیه ۴ ای پروردگار ما بر تو اعتماد کردیم و به سوی تو بازگشتیم و فرجام به سوی توست.
ای وای من پاسدار ۲۳ سال رنج پیامبرم؟
درست یادم است زمانی تو را دیدم که کم کم خودم را میشناختم و به وجود خود پی میبردم و برایت از درد و رنج جامعه و زندگی گفتم و آن قدر گفتم که مجبور شدی آهی از اعماق درونت بکشی و بگویی مگر انسان برای چه آفریده شده مگر جز این است که انسان جانشین خداست و خواندی که: إني جاعل في الأرْض خَليفه… سوره بقره، آیه ۳۰
و انسان در برابر این چنین بودنش مسئول است و مسئول خود و خدای خود آری یادم است سخنانت و تمام لغات و جملات برایم کمی ناآشنا بود ولی چیزی که خیلی برایم غریبه بود و فکر مرا به خود متوجه کرد این جمله بود انسان جانشین خداست و از آن مهمتر کلمه مسئول» که تو آن را به طرز خاصی بیان کردی.
بعدها به هر کجا که میرفتم و به هر کاری که دست میزدم و به هر چه که فکر میکردم این جمله تو که انسان جانشین خداست و این یک کلامت مسئولیت» همیشه جلو چشمانم ظاهر میشد و بدنم را می لرزاند
در اوایل به خود کلمۀ «مسئولیت فکر میکردم و میگفتم این چه کلامیست چه کلامیست که از هفت حرف درستش کردند و این حروف ،پراکنده از کجا آمدند و پشت سر هم قرار گرفتند و این جنبش کلمه ای را به وجود آوردند؟
بعدها که زمان به زمان به محتوای کلمه فکر میکردم و هر زمان که بیشتر به عمق این کلمۀ هفت حرفی پی میبردم احساس میکردم که شانههایم سنگین میشوند و کم کم بار سنگینش کمرم را خم می کند…
وای! گاهی میشد که روحم به پرواز در میآمد و شادمان عروج میکرد و به خود میگفت تو میتوانی پاک باشی و مسئول عمل خود باشی و وجود خود را ثابت کنی و فطرت خود را درک کنی و آنچه که فطرت تو میپذیرد همان مسئولیت باشد و اما گاهی هم میشد که بار سنگین این کلام کمرم را میشکست پیش خود میگفتم وای مسئولیت وجود یک انسان است سرنوشت یک جامعه است ای داد…
جامعه را بر این مبنا ساختند اگر باشد انسان انسان است و اگر نباشد ،انسان حیوان صفت می.شود…
هر زمان که بیشتر به این کلمه فکر میکردم و او را میشناختم احساسم نسبت به عوامل انسانی چه مادی و معنوی شکل خاصی به خود میگرفت.
خوب یادم هست انقلاب به پیروزی نزدیک میشد هر زمان که به آرمان خود نزدیکتر میشدم بیشتر به یاد خاطره های زنده گذشته ام می افتادم به یاد آن فرارها به یاد شلیک ها به یاد موج موج ،مردم به یاد ،رهبر به یاد دژخیم به یاد دژخیمانی که میدیدم خواهران و برادرانم را میزدند و به یاد ،شبانگاهان شبهای تاریک و صدای الله اکبر که از گوشه و کنار شهرمان بر میخاست و به یاد یادآور.
،آری، شاه میرفت و رهبر میآمد و طنین الله اکبرش ایران را می لرزاند و فضا را پر میکرد و صدای خمینی خمینی در صحن شلوغ ایرانمان پر می.شد. تا آنجا که مردم اسلحه به دست گرفتند و بر دژخیمان تاختند و در زیر سم اسبها تار و مارشان کردند. بله سرانجام ایران از آن ما شد و در همین گیر و دارها بود که آمدم در جمشیدیه( در اوایل یکی از محل هایی که یکی از گروههای سپاه در آنجا تشکیل شد، پادگان جمشیدیه بود) استخدام شدم و اسلحه به دوش گرفتم و پاسدار شدم.
نام پاسدار را بر خود نهادم و بعد از چند صباحی در یک روز پاسداری بود در تنهایی در تنهایی و خلوت با خدای خود ناگهان به خود آمدم ای داد چه میکنم و چه هستم من پاسدارم پاسدار چه؟ پاسدار انقلاب…. چه انقلابی؟ انقلاب اسلامی و خدایی وای من پاسدار انقلابی هستم که بیرق پیروزیش را بر پشته میلیونها شهید و جانباز برپا داشته اند انقلابی که بهای آن را صدها خون پاک با قطره قطره خون خویش پرداخته اند.
وای من پاسدار ۲۳ سال زحمات پیامبرم
من پاسدار ۲۵ سال خانه نشینی علی هستم.
من پاسدار صلح زجر آور حسنم…
من پاسدار قیام خونین حسینم
من پاسدار کرامت ها و ریاضت ها رشادت ها و جانفشانی های امامانم و من پاسدار قیام خونین ملت ایرانم…. پاسدار زمینه سازی قیام مهدی (عج)
این جا بود که دیگر مغزم توان اندیشیدن اش پایان گرفت ضربان قلیم به شماره افتاده بود و خون در بدنم داشت از حرکت باز می ایستاد و دیگر زانوانم تاب ایستادن خویش را نداشت و دیگر چشمانم تاب دیدن دنیا را فقط چیزی سبکبال از من باقی میماند روحم که به سوی شهادت راهی بود.
صدایی فریاد میزد:
توای اسلحه به دوش مسئول مسئول مسئولی…
و انگار بر پیشانیم مهر شده بود
پاسدار تو جز شهادت رهی دگر نداری.
و تو اگر پاسدار راستین خدا باشی مقامت مقام اباذرها ،یاسرها و میثم هاست
سلام برادر جان سلام برادر پاسدار خسته نباشی
برادر جان این طبیعی است که هر از چندگاه یکبار این تصور نازیبا به دیوارهای ذهنت تنه بزند که کسی نمیداند ما چه میکنیم یا این که مردم ما را فراموش کرده اند. اصلا این طور نیست.
ملت مسلمان ایران همیشه قدردان زحمات شبانه روزی و خستگی ناپذیر شما فرزندان پرتلاش و مصمم این وطن بوده و هست و به امید خدا خواهد بود.
برادر پاسدار
شاید این فرصت خوبی باشد که اگر نه از دل مردم کوچه و بازار که از دل خودم با تو سخن بگویم در شبهای ساکت و پر راز در کنار تو در سنگر بایستیم و با هم آن دورها را با هوشیاری مراقبت کنیم و در لحظه انگیزش ،ایمان آن وقت که انگشتت را روی ماشه فشار میدهی این را بدان برادر که مردم هرگز پاسداران عقیده و وطن خود را فراموش نمی کنند، همان طور که پاسداران دیگر را در سالهای سپری شده سیاه از یاد نبرده و نخواهند برد.
پاسداران راستینی که در بحبوحه اختناق و خموشی و خمودگی دیوار صوتی اضطراب و سد نفوذ ناپذیر استبداد را با ایمان و اراده خود شکافتند و راه را برای من مسلمان و تو پاسدار باز کردند که لوله اسلحه مان را و تیغ زبانمان را نه بر روی برادر که بر سر و روی خصم دین و وطن و خصم برادر شلیک کنیم و فرود آوریم.
با سلامی دوباره به تو برادر پاسدار و تمام پاسداران واقعی این آب و خاک و انقلاب اسلامی و با فشردن دستان عزم امت که اسلحه را بر سینه هشیارباش نهاده و دعای نامستجاب» این بنده نیازمند خدای بزرگ تا سخن و درد دل دیگر تو را و همه برادران پاسدار و پاسداران برادر را به خداوند ابراهیم می سپاریم خدا نگهدار – (ام/ سلیم به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی)1
-۱ هفته نامه پاسداران ۱۳۵۸/۵/۱۸
✅قرارگاه میثاق – نشست های برادری
✅موسسه مطالعات سیاسی فرهنگی اندیشه ناب
💠کانال روز شمار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
🔰 @diary_IRGC