امام خمينی و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس(بخش دوم)
5ـ موضع امام در قبال ادامه جنگ
در آستانه عملیات رمضان قطعنامه 514 توسط سازمان ملل تنظیم شد كه در آن موضوع تعیین متجاوز پرداخت غرامت اصلا نیامده بود و فقط كمی به مسایل مرزی پرداخته بودند. دكتر محمدجواد لاریجانی قائم مقام وزیر خارجه وقت میگوید «وقتی با آیتالله خامنهای و حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی و مهندس میرحسین موسوی به این نتیجه رسیدیم كه سعی كنیم به نوعی آتشبس را بپذیریم خدمت حضرت امام رسیدیم ایشان فرمودند آتشبس ضروری است منتهی باید مسأله مشخص بشود و آن اینكه مسؤول تجاوز معرفی شود. آتشبس كه بد نیست».
مسؤولان درجه یك نظام هم میدانستند كه این آتشبس نه دوامی دارد و نه ارزشی اما جو موجود و ترس از پیامدهای طولانی شدن جنگ نیز آنها را در فضایی پر از شك و تردید قرار داده بود. اگر به همان ترتیب زمان میگذشت و مسؤولان در عالم تردید باقی میماندند هم دامنه اختلافات بیشتر میشد و هم اینكه به ازای هر روز از نظر نظامی به نوعی ایران یك گام از دشمن عقب میماند.
امام در آن زمان با رهبری قاطع خویش موضع صحیح كه همان بسیج امكانات برای ادامه جنگ تا رسیدن به نتیجهای قابل قبول بود را تقویت و تثبیت كردند و به اگر و اماها پایان دادند. ایشان باز هم بر موضع همیشگی خویش كه از ابتدای جنگ داشتند تأكید كردند:
«از اول من گفتهام كه ما به شرط اینكه پیروز بشویم به میدان نیامدهایم ما برای ادای یك وظیفه اسلامی ، وجدانی ، ملی وارد شدهایم در این میان» اینطور نگاه تكلیفی به جنگ باعث می شود كه افراد هم خود را مكلف ببینند و بعد ارزیابی كنندكه به حكم وظیفه چه نقشی را باید ایفا نمایند و بالطبع تأثیر مثبتی در همكاری و مشاركت مردم در جنگ داشته است. از آنجا كه نمونه آرمانی ما شیعیان سیره ائمه (ع) میباشد امام با مثالی به تعمیم سیره عملی امام علی (ع) پرداخته و میفرمایند: «فرض كنیم كه حضرت امیر (ع) امروز د رایران بود و رییس دولت بود وملاحظه میكرد كه یك جمعیتی صدام و آنهایی كه با او موافقند یعنی همه دولتهای دنیا به استثنای بعضی این هجوم كرده است به ایران و خرابی كرده است و نفوس مردم را تلف كرده است و آواره كرده است و غارت كرده است…. امیرالمؤمنین با این كشوری كه در معرض خطر است چه میكرد؟ همه افراد را میفرستاد جنگ با فشار اموال اشخاصی كه ثروتمند بودند و اینها را میگرفت و میفرستاد و اگر نمیرسید عبای خویش را میداد، عبای من را هم میداد ، كلاه شما را هم میداد برای حفظ كشور اسلام برای حفظ نوامیس خود این مردم».
وقتی مردم از زبان مرجعی كه در جایگاه دینی و سیاسی حضرت امیر (ع) در زمان خود نشسته است اینگونه میشنوند اگر به آن امام معصوم اعتقاد قلبی و به این رهبر مشروع التزام عملی داشته باشند ـ كه عموم مردم ایران در آن زمان داشتند. حتما به همه فرامین رهر خویش جامعه عمل خواهند پوشاند.
ایشان در پاسخ به اتهام جنگ طلبی ایران در تشریح اوضاع همه كارها را در راستای دفاع قلمداد كرده ، میگویند:
«برای دفاع از كشور خودمان و دفاع از ملت مظلوم خودمان وارد عراق شدیم برای اینكه نگذاریم هر روز آبادان و اهواز و اینجاها مورد حمله آنها واقع بشود و مورد توپهای دور برد آنها و موشكهای آنها باشد و میخواهیم اینها را به حدی برسانیم كه نتوانند این كار را بكنند».
اما از آنجا كه نمیخواستند ـ و به صلاح كشور هم نبود ـ كه خللی در انسجام مردم ایجاد شود آنهایی را پس از عزم ملی برای دفاع از كشرو هنوز هم دم از صلح میزدند به شدت تخطئه كردند. در تاریخ معاصر ایران داستانی كه چندین بار در مقاطع مختلف تكرار شده علم شدن ملیگرایی و خلق پرستی در مقابل پرچم اسلام است و متأسفانه در عموم دفعات و با قدرت زیاد ضرباتی گاه جبران ناپذیر بر جبهه اسلام وارد كرده است.
در سالهای مورد نظر ما هم كسانی كه از شجاعت و خطرپذیری كمی برخوردار بودند باز هم از این حربه استفاده كرده و قربانی شدن ملت و میهن را مستمسك مخالفت و كارشكنی خود قرار دادند. امام نیز كه تفاومت مشهودی با همه رهبران اسلامی در طول تاریخ ایران داشتند به هیچ وجه كوتاه نیامده و در پاسخ راجع به آنها گفتند:
«آنهایی كه از ما میخواهند با صدام صلح كنیم و به جنگ ادامه ندهیم آنها صلح آمریكایی میخواهند بعضی از آنها سر تا قدمشان آمریكایی است و از عمال شاه سابق بودند و حالا اسلامی شدهاند و برای وطنشان و برای حفظ خون مردم وطنشان ناله میكنند و اشك تمساح میریزند».
در مجموع امام جنگ را مشروعیت دینی بخشیده و بالاتر اینكه تقدیس كردند ایشان در همان اوایل بارها و بازها جنگ را رحمت الهی و عامل رستگاری تشیع معرفی كردند و از حضرت امیر نقل میكردند كه :«ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله الخاصه اولیائه» مردم ایران هم از عمق وجود به كلام امام ایمان داشتند و رزمندگان اسلام بر خود میبالیدند كه امامشان آنها را از مجاهدین میداند و نه قاعدین.
به این شكل بودكه امام وحدت و انسجام ملی و احول مسأله جنگ بوجود آوردند و با رهبری ایشان بود كه آن روز عموم مردم ایران پذیرفتند «ما امروز در رأس مسایلمان جنگ است. اگر یك روز غفلت كنیم حمله خواهد كرد» من به ملت ایران عرض میكنم كه به همه مصمم باشید و مجهز … برای جنگ بیشتر مهیا شوید كه دفاع از اسلام است ، دفاع از نوامیس مسلمین است . دفاع از قرآن كریم است، دفاع از ملت ایران است و ملتهای دیگر است و ما باید با قدرت بایستیم و هیچ عقبنشینی نكنیم».
تعمیم تأثیرات جنگ به ساختار فرهنگی جامعه و در ارتباط مستقیم گذاشتن آن با ارزشهای حاكم مثل اسلام ، نوامیس قرآن ، ملت و …. هنری غیرقابل انكار در رهبری حضرت امام است. چرا كه جریان تبدیل شدن ارزش به هنجار و همچنین جریان درونی شدن ارزشها و هنجارها زمانی كه آنها با ارزش های قدیمی و هنجارهای درونی افراد در ارتباط تنگاتنگ قرار گیرند بسیار كوتاه میگردد.
نتایج تحقیقات مختلف عموما به عنوان تأییدی بر این نظریه است كه «اهداف سازمان در عمل تنها زمانی قابل دستیابی است كه این اهداف به سطح ساختارهای كوچك و غیررسمی انتقال داده شود و به ارزشها و ملاكهای حاصل تغییر شكل یابند». و چیزی كه در رابطه با انتظارات و توافق و كارآیی سازمان می توان به نحو مثبت ارزیابی كرد این است كه «تركیب و ادغام رهبری و رسمی و غیررسمی بهترین نتیجه و ثمره را به بار میآورد».
6ـ جنگ تبلیغاتی
1ـ6) عملیات تبلیغاتی عراق علیه ایران
عراق از ابتدای جنگ در مقابل فشار تبلیغاتی كه از جانب ایران وارد میشد و به عتل عمق اثر بخشی كلام امام بر مردم عراق و حتی ارتش آن كشور سعی در مشروعیت بخشیدن به صدام و حزب بعث داشت. آنها برای ملت خویش چهرهای منفی از ایران ترسیم میكردند و صدام را ابرمرد و منجی معرفی مینمودند. همه تلاش حزب بعث این بود كه صدام در مقابل ایدئولوگ و نجات دهنده اعراب معرفی شود. همچنین به موازات این تلاش مضاعفی را برای تخریب جمهوری اسلامی ایران و مسؤولان آن بویژه حضرت امام مصروف میداشت. عده محورهای تبلیغات دولت عراق علیه ایران به طور خلاصه به شرح زیر میباشد:
ـ ضد اسلامی بودن ایرانیان و بخصوص دولت ایران
ـ آتشپرست و مجوس بودن مردم ایران
ـ قتل عام اسرای عراقی در ایران
ـ اعزام كودكان 9 ساله به جبهه بدون آموزش و بدون اسلحه
ـ تعطیل كردن مدارس و فرستادن اجباری دانشآموزان به علت كمبود نیرو
ـ استفاده ابزاری از جنگ برای سركوب رقبای داخلی
ـ به خدمت گرفتن اجباری اقوام غیرفارس مثل كرد و ترك و لر
ـ ارتباط با اسرائیل و آمریكا
هرچند عمده این تبلیغات در اثر اغراق زیاد خیلی قابل پذیرش نبود ولی در برخی موارد هم فشار تبلیغاتی رژیم و عراق برای ایران دردسر زا میشد حتی مثلا سازمان ملل و سازمان جهانی حقوق بشر و مورد فرستادن كودكان به جنگ كرارا به ایران تذكر میدادند.
2ـ6) ایران و جنگ تحمیلی
امام تا آنجا كه ممكن بود شایعات اساسیتر و حساستر را بیجواب نمیگذاشتند مثلا در مورد
رابطه ایران با آمریكا و اسرائیل كه به میزان وسیعی در كل جهان بخصوص منطقه پخش شده بود فرمودند «ما تا آخر ایستادهایم و با آمریكا روابط ایجاد نخواهیم كرد مگر اینكه آدم بشود و از ظلم كردن دست بردارد. … مع ذالك میبینید شیاطین … میگویند ایران با اسرائیل و آمریكا رابطه دارد» و یا در مورد اسلامخواهی و مسلمانی صدام به شهید كردن علما توسط او اشاره میكنند و به عنوان یك شاهد عینی از عملكرد او میگویند :
«صدام از زمانی كه من در نجف تبعید بودم در بین مردم به عنوان مخالف اسلام و جلادی و خونخواری معروف بود … وقتی رییس جمهور شد به اسم اینكه ایران و ایرانیها فارس و مجوسند با تحریك آمریكا از زمین و دریا و هوا به ایران حمله كرد»
اما به طور كلی ایران به اندازه عراق در بعد تبلیغاتی موفق نبود چون اولا خود ایران هیچ رسانه فعال و بینالمللی نداشت و ثانیا هیج كشوری با این خصوصیت حامی ایران نبود حجتالاسلام حكیم كه از فضایی خارج از ایران میتوانست به تحولات بنگرد گفته است « كلیه رسانه های غربی تلاش میكنند ایران را به انزوا بكشانند و تا حدودی هم موفق شدهاند ولی متأسفانه ایران در معرفی چهره واقعی انقلاب موفق نبوده است».
7ـ ردپای آمریكا و مسیر ادامه جنگ
گردانندگان سیاست آمریكا یا به قول سی.رایت میلز همان برگزیدگان قدرت آن كشور كه عمدتا صهیونیست هستند پیش از آنكه به منافع حكومت آمریكا درجنگ ایران و عراق فكر كنند با توجه به تأثیر مثبت این منازعه بر حیات سیاسی نامشروع رژیم صهیونیستی آتش آنرا بر افروخته و گرم نگه میداشتند.
اسحاق شامیر در همان سالها گفته بود. این جنگ باید ادامه پیدا كند زیرا ادامه آن به طولانیتر شدن عمر اسرائیل كمك میكند». این اظهارات صریح و بیشرمانه مؤید تحلیل ایران بود كه علت جنگ را ترس از به خطر افتادن منافع اسرائیل در منطقه پس از سقوط حكومت پهلوی میدانست . تمام تلاش آمریكا این بود كه جنگ را در حالتی بینابین نگه دارد برای بدست آوردن نتایجی از قبیل اینكه:
ـ بتواند هر روز منطقه را از خطر ایران بترساند تا جمهوری اسلامی روز منزویتر شود
بتواند در گرماگرم جنگ به كشورهای حوزه خلیج فارس اسلحه و ادوات نظامی بفروشد
ـ در سطح جهانی ایران را به جایی برساند كه چاره ای جز دوستی با آمریكا نداشته باشد.
مقامات آمریكایی بنابر اظهارات خودشان میدیدند كه «ایران منابع اندكی در اختیار دارد، از نظر دیپلماتیك منزوی است و از نظر سلاح در مضیقه» كه همه این شرایط برای منافع آنها ارضا كننده خواهد بود. با نگاه به این شرایط بودكه بعدها آمریكاییها اعتراف كردند «ما در ابتدا میگفتیم بگدارید ایران و عراق هر چه قدر میخواهند به جان یكدیگر بیفتند».
یك نكته مهم را باید در اینجا مدنظر قرار داد و آن اینكه هدف آمریكا فقط برقراری جنگ بود نه شكست ایران. آمریكا جنگ ایران و عراق را در توازن میخواست چرا كه از منظر آمریكا سقوط ایران ممكن بود باعث تجربه كشور یا حاكم شدن حزب توده و بالطبع شوروی گردد و از طرفی پیروزی عراق هم مطلوب نبود چرا كه ممكن بود عراق را تبدیل به قدرت مطلق منطقه بكند و این تهدیدی برای كشورهای عربی و بالطبع منافع جهان غرب در این منطقه بود.
1ـ7) حمایتهای آمریكا از عراق
پس از پیشرویهای ایران حفظ توازنی كه از آن سخن گفتیم نیاز به قدرتمند شدن عراق داشت. در همین راستا آمریكا حمایتهای آشكار خود از رژیم عراق را آغاز كرد. برژینسكی مشاور امنیت ملی كارتر گفت «آمریكا باید در جهت متوقف كردن انقلاب اسلامی كاملا از رژیم عراق پشتیبانی كند و با صدام روابط فوقالعاده برقرار كند، ماسكی وزیر امور خارجه آمریكا با دیدار وزیر خارجه عراق در نیویورك مذاكراتی انجام داد ، كیسینجر مخفیانه به عراق سفر كرد ، كنگره آمریكا به درخواست دولت ، عراق را از لیست حامیان تروریست حذف كرد تا بتواند سلاح به آن كشور بدهد و تصویب كرد كه 9 میلیارد دلار اعتبار برای عراق طی سالهای 1382 تا 1385 اختصاص داده شود. 2/1 میلیارد دلار هم از طرف دولت به شركتهای خصوصی وام اعطا شد تا خط لوله نفت عراق را از طریق اردن احداث كنند. سیا هم موظف شده بود اطلاعات ماهوارهای خود را از ایران در اختیار عراق قرار دهد.
2ـ7) جنگ نفتكشها اولین حضور نظامی آمریكا
آغاز اقدامات عملی آمریكا بر ضد ایران جنگ نفتكشها بود كه با یك طراحی حساب شده نتایج بسیار مطلوبی برای آمریكا به بار آورد. جنگ نفتكشها با كمك فرانسه در سال 62 آغاز شد. آنها عراق را با هواپیماهای سوپر استاندارد فرانسوی تجهیز كردند كه به عراق توانایی میداد با موشكهای اگزوسه نفتكشهای ایران را هدف قرار دهد
1ـ2ـ7) تأثیر جنگ نفتكشها بر ایران
الف ـ كاهش تولید و صدور نفت كه چون عمده درآمد ایران از فروش نفت بود باعث كاهش شدید درآمدها میشد
ب ـ افزایش هزینههای تولید و استخراج نفت
ج ـ افزایش هزینههای صدور به خصوص حق بیمه محمولات و حق سور شارژ كشتی های تجاری
د ـ افزایش صدور نفت اعراب حوزه خلیج فارس و كم رنگ شدن نقش ایران در بازار نفت
2ـ2ـ7) تأثیر جنگ نفتكشها بر عراق
الف ـ كاهش قیمت نفت و افزایش هزینهها یصدور كه نتیجهاش كاهش درآمدها بود
ب ـاحتیاج بیشتر عراق به كمكهای آمریكا و حامیان عرب كه خود 3 نتیجه داشت
ج ـ صدام بیشتر تابع آمریكا میشد
د ـ شیخنشینهای خلیجفارس با افزایش درآمد بیشتر خود را مدیون آمریكا میدانستند
ه ـ اعراب با كمكهای خود به عراق هر روز صدام را وامدارتر و دستهای خود را آلودهتر به جنگ میكردند
این برنامه از پیش طراحی شده پس از اجرا علاوه بر همه منافع فوق بهانهای هم بدست آمریكا داد تا برای كنترل از نزدیك جنگ وارد خلیجفارس شود و آن بهانه اسكورت كشتیهای كویتی به
درخواست آن كشور با توجه به ناامنی خلیجفارس بود.
منبع: فکه